برزخ

ساخت وبلاگ
یه سری کتاب تو این مدت پشت سر هم خوندم که فکر میکنم ترتیبشون پشت سرهم اتفاقی نبوده تسلی بخشیهای فلسفه رو که خوندم بنظرم اومد که شرایطی که هر آدمی که توشه روی جهانبینیش خیلی تاثیر داره وقتی نیچه تو رفاه قرار میگیره حتی تابیدن نور خورشید که شاید ویتامین دی بدنشو تامین کرده و بهش حس زندگی میده خیلی از نظریاتش نسبت به زندگی عوض میشهبعد که دنیای سوفی رو خوندم دیدم که همین انسان حرفهای مشترکی تو قرنهای متمادی داشته که تو جزئیات و جمع بندی باهم فرق میکنن ،انسان در تمام مدت وجودش خودشو با سوال اینکه من کی هستم و کی داره دنیا رو اداره میکنه درگیر میدیده اتاقی از آن خود که دستم اومد زن بودن در همین دنیا و بین اینهمه فلاسفه مرد و نویسنده ی مذکر بهم یادآوری کرد که زن ها عمیقا سوالات اساسی رو به طور طبیعی تو وجودشون با باروری و مراقبت کردن از مخلوقات و دنیای اطرافشون جواب میدن و حواسشون نیست من تحت شرایط خودم با شرایط خودم میدونم کجای دنیام و گاهی هم میبُرم اما از خودم خجالت نمیکشم چون میدونم اگه هستم چرا هستم واگه گاهی نمیخوام باشم چرا نمیخوام. برزخ...ادامه مطلب
ما را در سایت برزخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golponeh-n بازدید : 106 تاريخ : يکشنبه 26 تير 1401 ساعت: 15:37

تنم درد میکنه فاصله ی بین تمام استخونهام فاصله تک تک سلولام انگار خیلی قد کشیدم انگار دارم واسه یه جنگ آماده میشم قراره سختتر شه اینو میفهمم قراره ساکتتر باشم و قوی تر الان میفهمم که هر کی بهم احترام نمیذاره هرکی اندازه دوست داشتنمو نمیدونه نباید تو دنیام بمونه میتونم دوسش داشته باشم ولی فقط بافاصله فاصله چیز خوبیه چون هر چی بیشتر به آدما نزدیک میشی بیشتر نا امیدت میکنن من یاد گرفتم با فاصله دوست داشته باشم بعضیا رو با فاصله ی کم بعضیارو با فاصله زییییااااااد کسایی که با فاصله ی زیاد دوست دارم خیلی ان  برزخ...ادامه مطلب
ما را در سایت برزخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golponeh-n بازدید : 128 تاريخ : يکشنبه 26 تير 1401 ساعت: 15:37

امروز بعد از سالها احساس کردم قلبم برای کسی تندتر میزنه خیلی تندتر من هنوز در تعهد به زندگی مشترکم این احساس نباید باشه واسه همین فرررررااااارررر میکنج از بودن در کنارش محل کارمو عوض میکنم خودمو درک م برزخ...ادامه مطلب
ما را در سایت برزخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golponeh-n بازدید : 117 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 17:18

گاهی نیاز است دکتر به جای یک مشت قرص، برایت فریاد تجویز کند…

 

 

 

برزخ...
ما را در سایت برزخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golponeh-n بازدید : 106 تاريخ : شنبه 11 اسفند 1397 ساعت: 3:36

شب یلدا رو به همه ی دوستای عزیز وبلاگ گرد تبریک میگم شبی گرمی کنار کسانی که دوستشون دارید داشته باشید طولانی بودن این شب فقط چند دقیقه است اما بهونه ی کنار هم بودنه نگاه کردنبه چشمای اوناییه که سالهاس برزخ...ادامه مطلب
ما را در سایت برزخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golponeh-n بازدید : 112 تاريخ : شنبه 11 اسفند 1397 ساعت: 3:36

دیگه کسی هست که وبلاگ گردی کنه ؟ میخوام مطمئن بشم اینجا شده دفتر خاطراتم و بیشتر بنویسم اخه خیلی چیزارو ادم وقتی میدونه کسی نمیخوندشون راحت تر مینویسه دو ماهه شروع کردم برای کنکور 96میخونم شاید انگیزه برزخ...ادامه مطلب
ما را در سایت برزخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golponeh-n بازدید : 117 تاريخ : شنبه 11 اسفند 1397 ساعت: 3:36

من از سال 86 وبلاگ داشتم اوایل فقط شعر مینوشتم یادمه اون زمانا خودمم شعر میگفتم نمیدونم چرا یهو گذاشتمش کنار شاید چون برای کسی شعر میگفتم که یه خط از اونارم نخوند بگذریم بعدش وبلاگ نویسیم گذاشتم کنار برزخ...ادامه مطلب
ما را در سایت برزخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golponeh-n بازدید : 122 تاريخ : شنبه 11 اسفند 1397 ساعت: 3:36

آهنگامون از "یک شب آتش در نیستان می فُتاد" به "چه پسری ..چه پسری ..." رسیده

تفرحمون از پیک نیک و مایه کتکلت و زیر انداز تو پارک به فودکورت فلان"مال" رسیده

اون موقع ها یادم انقد ریسه میرفتم از خنده از چشمام اشک میومد الان با دیدن فیلم "مصادره" که پره از شوخیای +۱۸ خندم نمیگیره با اینکه خیلی وقته +۱۸ ام 

شاید _۱۸ بودن بهتر بود 

شایدم این دویدن به سمت مدرن شدن داره پامونو زخم میکنه خودمون نمیفهمیم

برزخ...
ما را در سایت برزخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golponeh-n بازدید : 106 تاريخ : شنبه 11 اسفند 1397 ساعت: 3:36

مشت می‌کوبم بر درپنجه می‌سایم بر پنجره‌هامن دچار خفقانم، خفقانمن به تنگ آمده‌ام از همه چیزبگذارید هواری بزنمآی! با شما هستماین درها را باز کنیدمن به دنبال فضایی می‌گردملب بامیسر کوهیدل صحراییکه در آن‌ برزخ...ادامه مطلب
ما را در سایت برزخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golponeh-n بازدید : 107 تاريخ : شنبه 11 اسفند 1397 ساعت: 3:36

ترس شماره ی دو 

ترس از بی پولی 

نه کار دارم 

نه پشتوانه مالی

نه هیچکس رو دارم که پارتیم بشه اگه یه روز به تنها زندگی کردن رسیدم بدونم میتونم برم سراغش 

نه حرفه ی خاصی دارم 

ترس بعدیم بی پولیه واسه اینکه این روزا اگه پول نداشته باشی احترامم نداری 

مینویسمش تا یه روز اگه شرایطم تغیر کرد بیام بگم بهتون که ناامید نباشید درست میشه

برزخ...
ما را در سایت برزخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golponeh-n بازدید : 114 تاريخ : شنبه 11 اسفند 1397 ساعت: 3:36